پسرک شیطون
پسرم ,نفسم ,عشقم
دیشب حسابی شیطون شده بودی و کلی تو شکم مامانی اینور و ونور می رفتی.تا اینکه موقع خواب احساس کردم سمت چپ شکمم داره سوراخ میشه.وقتی دستم رو گذاشتم و لمس کردم باورم نمیشد که این پای گل پسری که داره از شکم مامانی میاد بیرون.وقتی پدرت فهمید اونهم دستش رو آورد تا پای شما رو لمس کنه که یه لگد جانانه مهمونش کردی.بابایی هم کلی ذوق میکرد که وای من چه پسر قوی دارم, ماشالله چه زوری داره, اما بعدش که دید مامانی داره اذیت میشه شروع کرد با شما صحبت کردن شاید یکم شما هوای مارو داشته باشی.
الهی قربونت برم میدونم اون تو جا کمه و شما اذیت میشی ولی خواهش می کنم یکمم به این احشاء داخلی مامان رحم کن باور کن دیشب نزدیک بود کلیه مامانی دیپورت بشه.
ولی بین خومون بمونه اینا شیرین ترین دردهای که یه زن میتونه تو زندگیش تجربه کنه و ازش لذت ببره.