امیرعلی خان ماامیرعلی خان ما، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره
امیرمهدی خان ماامیرمهدی خان ما، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

شاهزادهای خونه ما

انتظار و بازهم انتظار

1393/3/28 13:54
نویسنده : مامان سمیه
355 بازدید
اشتراک گذاری

پسرکوچولوی من 

این روزها برام روزهای سختیه دلم می خواد زود تموم بشه و شما به دنیا بیای .آخه هم مامانی حسابی سنگین شده و هم هرچی می گذره استرسم بیشتر میشه و خدا نکنه لحظه ای شما آروم و قرار بگیری و اعلام حضور نکنی اونوقت که دلم هزار راه میره .

از طرفی هم طاقتم طاق شده و دلم می خواد شما شاهزاده رویاهام رو زود بغل بگیرم, دلم می خواد سرت رو روی سینه ام بزارم و زنش قلبت رو حس کنم و به تمام روزهای گذشته که انتظار اومدنت رو می کشیدم به خندم.  

                            

دلم می خواد ساعت ها باهات حرف بزنم و بازی کنم و صدای قهقهه هات تموم خونه رو پر کنه و من از شادی تو شاد باشم.

انتظار روزهای رو می کشم که شما آروم و راحت چشمای ناز تو ببندی و مثل فرشته ها بخوابی و من ساعت ها محو اون صورت معصوم و بی آلایشت بشم که آرامش توش موج میزنه و قراره آرامش زندگیم رو چند برابر کنه.

انتظار روزهای رو میکشم  که با التماس با یک قاشق غذا دنبالت بدوم و نگران کم شدن وزنت و ضعیف شدنت باشم اونوفت شما لبهای مثل گل روزت رو غنچه کنی که مبادا مامانی یه قاشق غذا بهت بده.

منتظر روزهای داغ تابستونیم که بهونه گرما رو بگیری و نق بزنی اونوقت حسابی باهم آب بازی کنیم و یه دوش حسابی باهم بگیریم تا پسرم حالش جا بیاد و حسابی خنک بشه.

اونوقت وقتی بابایی از سر کار میاد و دلش داره واسه یه دونه پسرش پر میکشه, میاد تا عاشقونه بغلش کنه و ببوستش و تموم خستگیش رو از تنش بیرون کنه عطرتن ثمره زندگیمون که از همه گلهای دنیا پاکتر و قشنگتر تو مشامش بپیچه و مستش کنه.

و فقط من منتظر اومدن یه روزی نیستم روزی گلم تب کنه و مریض شه اونوقت روزی که مامانی از غصه نمی دونه باید چیکار کنه مطمئنن عاجز و در مونده میشه و حاضر مثل همه مامانای دنیا همه زندگیش رو بده که عزیزش دوباره خوب بشه و بخنده.

عشق من بیا زود بیا ,بیا که دیگه مامانی تاب این انتظار رو نداره ,بیا که می خوام محکم بغلت کنم و داد بزن آی دنیا این تموم دارای من و همسرم از این دنیاس.تنها چیزیه که متعلق به خود خودمونه و دلمون نمی خواد با هیچ کس و هیچ چیز تو دنیا عوضش کنیم و حتی  دلمون نمی خواد که با ارزش ترین دارای زند گیمون رو با کسی تقسیمش کنیم.

پسرم اینجا همه منتظر اومدنت هستن پس زود بیا زود بیا و بدون که تو ثمره عشق و وجود من و پدرت هستی و ما منتظریم که  شما بیای و ما همه عشقمون رو به پات بریزیم.

پسندها (7)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

مامان
28 خرداد 93 16:54
عزیزم خیلی زیبا برای پسرت نوشته بودی ایشالله به سلامتی به زودی در آغوش میگیرین این گل پسر رو به امید خدا این روزهای باقی مونده هم به خوبی و سریع سپری میشه
مامان نی نی
28 خرداد 93 18:08
انشالله به زودی گل پسر قدمای پر برکتشو میذاره تو زندگی مامان بابای مهربونش دیگه چیزی نمونده ...خوش به حالتون من که دیشب خواب نینی می دیدم اونقد خوش گذشت بهم
مامان اعظم
28 خرداد 93 23:25
عزیزم...تا چشم به هم بذاری این روزها هم می گذره... حتما عکس بارداری بگیری ها یادگاری میمونه... ایده هاش تو نت هست سرچ کن خودت خونه بگیر نیازی نیست حتما آتلیه ای باشه
مامانی
30 خرداد 93 14:42
انشالله به زودی زود نی نی رو تو بغلت می گیری و به همه آرزوهات می سی، سلامت باشین همیشه